محل تبلیغات شما

دیروز یه خونه دیده بودن و برای امروز صبح قرار گذاشته بودن. البته همسر گفت به زور راضی شدن. چون کلا تو خواب و خیالن. انتظار خونه بهتر و ارزون تر داشتن. 


اما خریدار خونه شون به مشکل خورد. اونم باید خونه ش رو بفروشه و خریدار خونه ش بازی درآورده. صبح خبر داد با خریدارش درگیر شده. همه چی بهم ریخت دوباره. 


به همسر گفتم اگر اون مجبوره خونه ش رو ارزون تر بفروشه شمام بهش تخفیف بدین. گفت مامان باید قبول کنه. حرصم گرفت. یه خونه رو مفت آتیش زده، بعد حالا یهو حسابگر شده میخواد ضرر نکنه. یا این خونه ای که پسندیدن گفت بنگاهی گفته ۵۰ تومن تخیفی میگیرم مامان اینا راضی شدن.


اون موقع که پول مفت رو آتیش میزدن حالیشون نبود. الان یهو زرنگ شدن. گفتم کلا واقع بین نیستن. فقط میگن چیزی که ما دلمون میخواد باید بشه.


همسر گفت اوضاعمون خیلی بهم ریخته س. مامان صبح بهم ریخته بود میگفت اصلا نمیام تهران. خواهرم میگفت من برنمی گردم. کلی بحث بود. 


فعلا هم همه چی برگشته سر خونه اول!




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها